جدول جو
جدول جو

معنی سگ دل - جستجوی لغت در جدول جو

سگ دل
سنگ دل، سخت دل، بد دل، آزار کننده، برای مثال فرمود به سگ دلان درگاه / تا پیش سگان برندش از راه (نظامی۳ - ۴۵۸)، درنده
تصویری از سگ دل
تصویر سگ دل
فرهنگ فارسی عمید
سگ دل
(سَ دِ)
کنایه از سخت دل. (آنندراج) (رشیدی) :
خصم سگدل ز حسد نالد چون جبهت ماه
نور بی صرفه دهد وه وه عوا شنوند.
خاقانی.
همه کس عاشق دنیا و ما فارغ ز غم زیرا
غم معشوق سگدل هست بر عشاق سگجانش.
خاقانی.
فرمود به سگدلان درگاه
تا پیش سگان برندش از راه.
نظامی.
، کنایه ازبدمرد. (آنندراج) :
گر آزرم خواهم از این سگدلان
نخوانند عاقل مرا عاقلان.
نظامی.
شوم پیش سگ اندازم دلی را
که خواهد سگدل بیحاصلی را.
نظامی.
، بددل. (آنندراج) (رشیدی) ، آزار کننده. (برهان) (ناظم الاطباء) :
زعم منست کاسمان سجدۀ سگدلان کند
زآن چو دم سگان بود پشت دوتای آسمان.
خاقانی.
گر کس بود سگجان منم این چرخ سگدل دشمنم
تا کی زید زرین تنم گر آهنین جان نیستم.
خاقانی.
، متظاهر، دارای ظاهر آراسته:
صوفیان طبل خوار لقمه جو
سگدلان و همچو گربه روی شو.
مولوی
لغت نامه دهخدا
سگ دل
سنگ دل، بی رحم، درنده، موذی، آزاردهنده
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سگ دو
تصویر سگ دو
سگ دوی، تکاپو و دوندگی بیهوده و بی فایده
فرهنگ فارسی عمید
(سَ گَ)
نوعی از نسترن وحشی در کتول و آمل و دیلمان. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ / دُو)
آنکه بسیار راه رود برای انجام کارهایی. که بسیار برای مقاصد خود به هر جا رود. که سخت بسیار راه تواند رفتن. (یادداشت مؤلف) ، آنکه فعالیت زیاد کند و نتیجه نگیرد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سگ دو
تصویر سگ دو
آنکه بسیار راه رود برای انجام کارهایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سگدل
تصویر سگدل
درنده، سنگدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سگ دو
تصویر سگ دو
((~. دُ))
کنایه از فعالیت زیاد اما بی نتیجه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سگدل
تصویر سگدل
((سَ دِ))
سخت دل، آزار کننده، موذی
فرهنگ فارسی معین
بیرحم
فرهنگ گویش مازندرانی
درختی کوچک مانند گل سرخ که در مناطق ییلاقی روید
فرهنگ گویش مازندرانی